خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ ساعت توسط
|
دلم می خواهد بخوابم…..
مثل ماهی تنگ که چند روزیست روی آب خوابیده است
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ ساعت توسط
|
خاطرات خیلی عجیبند
گاهی اوقات می خندیم
به روزهایی که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم
به یاد روزهایی که می خندیدیم...
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ ساعت توسط
|
آرزو هایم هوایی میشوند...
به باد میروند...
دود میشوند...
حس میکنم معتاد حسرت هایم شده ام...؟
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ ساعت توسط
|
بـآز آمــבمــ.. بـﮧ جـآيــے ڪـﮧ تعلـقــ בآرمــ.. بـﮧ يـڪ اتـآقــ سيـآه ، پـر از פـرفـ ـهـآے לּــآگفتــﮧ פֿـلـوتــ مـלּ و בوبـآره مـےלּـويسمــ از פـرفـ ـهـآيــے ڪـﮧ وآهمـﮧ בآرمــ.. يـڪ בلــ پـر از رويـآـهـآے وآهـــے.. ايـלּ بـآر تـלּـهــآتــر از هميـشــﮧ... سيــگـ ـــآرمــ...
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ ساعت توسط
|